این غزل را بهار به سال 1327 در بستر بیماری در سوییس ساخته است . بگرد ای جوهرِ سیّال در مغزِ بهار امشب / سرت گردم، نجاتم دِه ز دستِ روزگار امشب برِ یاران، ترُشروی آمدم زاین تلخکامیها / ز مستی خندۀ شیرین به رویم برگمار امشب ز سوزِ تب نمینالم طبیبا دردسر کم کن / مرا بگذار با اندیشۀ یار و دیار امشب فنایِ سینهریشان گر میِ ناب است ای ساقی / بده جامیّ و برهانم ز رنجِ انتظار امشب شبِ هجرانم از جان سیر کرد، آن زلفِ پُر خم کو؟ / که در دامانش آویزم به قصدِ امشب ,بهار ,برگمار امشب ,رویم برگمار ,خندۀ شیرین ,مستی خندۀ منبع
درباره این سایت